مشاهده خبر

مصاحبه روزنامه اقتصاد کارا با آقای درویش مدیر مرکز رتبه بندی


​دکتر مجید درویش رئیس مرکز رتبه بندی سازمان مدیریت صنعتی
اثرگذارترین شرکت ها در اقتصاد ایران
آقای دکتر اگر موافقید بحث را با چرایی درخصوص رتبه‎بندی آغاز کنیم؟
چه نیازی به رتبه بندی IMI-100 هست؟

توسعه ظرفیت مدیریت در کشور به ویژه توسعه ظرفیت مدیریت در بنگاه های اقتصادی از اهداف سازمان مدیریت صنعتی است و رتبه‎بندی با سنجش عملکرد، در تحقق این هدف موثر است.
تعداد شرکت‌هایی که مدیریت پایدار داشته‎اند، اندک است.جالب آنکه شرکت‌هایی که مدیریت پایدار داشتند، عملکردشان بسیار خوبتر بوده است. ثبات و ماندگاری درایجاد برند موثر است و اصولا برند اینگونه ساخته می شود.اگر ما ادعا می‎کنیم که  " IMI-100" در میان رتبه بندی‌های، فراگیرترین رتبه بندی در کشور است و بخشی از آن حاصل همین ثبات بوده است.

سال 1377 که ما رتبه بندی شرکت‎های برتر را شروع کردیم، سه هدف اصلی را تعقیب می‎کردیم .
یکی بحث تولید اطلاعات در مورد بنگاه‎های اقتصادی بود. چرا که بنگاه های اقتصادی نقش مهمی را در اقتصاد کشورها بازی می‎کنند. در ایران به لحاظ دولتی بودن اقتصاد و این که متکی به درآمدهای نفتی کشور بوده است،بنگاه های اقتصادی به آن نحوی که در کشورهای پیشرفته اقتصادی بها داده می شدند، مورد توجه نبودند. به هر حال ضرورت داشت این بنگاه‎های اقتصادی بویژه بنگاه های بزرگ کشور درمعرض دید قرار بگیرند و عملکرد آن‎ها بررسی شود.
این تولید اطلاعات برای مدیران این شرکت‎ها مفید است، چرا که با این رتبه بندی و مقایسه‎ای که بین بنگاه‎های اقتصادی انجام می‎شود ، این بنگاه ها جایگاهشان در اقتصاد کشور و مقایسه خود با شرکت‎های رقیب را به راحتی متوجه می‎شوند و می توانند از این اطلاعات استفاده کنند. مهمتر از آن شاید بگوییم که سیاست گذاران اقتصادی کشور هستند که چنین اطلاعاتی را نیاز دارند. برای اینکه  اولین مولفه در هر نوع سیاست گذاری و تصمیم گیری، اطلاعات است. نکته مهم این است که تولید اطلاعات منجر به شفافیت در فضای کسب وکار می‎شود.
هدف دیگر آن بود که ما با توجه به ویژگی های خاص این نوع رتبه بندی که سابقه اش در دنیا بوده است، بیشتر شرکت‎های بزرگ را مد نظر داریم. اهمیت شرکت های بزرگ در مقایسه با شرکت‏‎های کوچک و متوسط این است که تاثیر گذاری آن ها در اقتصاد ملی بیشتراست. بنابراین رصد کردن این شرکت‎ها و بررسی عملکردشان می تواند برای اقتصاد مهم باشد.
سومین هدف این است که نوع رتبه بندی به گونه‎ای باعث تشویق رقابت پذیری اقتصاد می‎شود . ما با این سه هدف اصلی شروع کردیم. هر چند اهداف جانبی دیگری می تواند محقق شود و به نظررسید این طرح را به عنوان یک طرح ملی انجام دهیم. چون سازمان مدیریت صنعتی بحث توسعه ظرفیت ملی مدیریت اقتصادی در کشور را به عنوان رسالت و ماموریت اصلی تعقیب می نماید؛ به ویژه مدیریت بنگاه‎های اقتصادی. این بود که این کار را شروع کردیم و 21 سال است که این کار را هر ساله مستمر ادامه می دهیم و خوشبختانه موفق شدیم با توسعه ظرفیت‎ها مسیر رو به پیشرفتی را طی کنیم.
نگاه سازمان مدیریت صنعتی به رتبه‎بندی و این بخش از فعالیت‌ها چگونه است؟
به دلیل اینکه شاخص‌های ما شاخص‌های عملکردی است؛ یعنی به نوعی عملکرد شرکت‌ها و بنگاه‌های اقتصادی را مورد ارزیابی قرار می‎دهد و با آن سه هدف اصلی هم سو است، سازمان مدیریت صنعتی آن را در راستای ماموریت و رسالت خود می‎داند. در این رتبه‌بندی عملکرد بنگاه‌های اقتصادی ارزیابی می‎شود واین در راستای ماموریت و رسالت این سازمان است .
سابقه رتبه بندی در ایران و جهان چیست؟
ما اگر به طور مشخص رتبه بندی شرکتهای برتر ایران که به IMI-100معروف است، را مد نظر بدانیم، باید گفت در خصوص این روش خاص  رتبه بندی در دنیا، کار معروفی بنام " فورچون 500" وجود دارد. ما به نوعی در این کار ملی از این ایده جهانی الگر گرفتیم. " فورچون" هر ساله 500 شرکت بزرگ جهان را معرفی و رتبه بندی می‎کند. هم چنین فورچون یک رتبه بندی دیگر با همین روش دارد که 500 شرکت بزرگ امریکا را رتبه بندی می کند. کشورهای دیگر هم  نظیر ترکیه یا هندوستان هم با همین روش به رتبه‎بندی بنگاه‎هایشان می‎پردازند. ما به اطلاعات آن ها از طریق سایت دسترسی داریم. برخی کشورهای دیگر هم این کار را انجام می دهند که ما دسترسی دقیق به اطلاعات آنها نداریم مانند مالزی و کانادا . بنابراین می توانیم بگوییم هم در سطح کشور، هم در سطح منطقه و هم در سطح جهان این روش سابقه دارد و در حال حاضر انجام می‎شود . در سطح منطقه در واقع "موسسه دینار استاندارد" است که شرکت‎های فعال در کشورهای اسلامی را رتبه‎بندی می‎کند.نام این رتبه بندی منطقه‎ای "دی اس 100" به معنای صد شرکت بزرگ در حوزه کشورهای اسلامی است.
در IMI-100 شرکت‎ها، رتبه‎بندی یا رنکینگ می‎شوند . در واقع  "رتبه" یا "رنک" شرکت‎ها از یک جنبه خاصی سنجیده می‎شود. مهم ترین شاخص در رتبه بندی ای ام ای 100 و رتبه بندی های مشابه چون فورچون ، فروش یا میزان درآمد شرکت‎هاست. روش شناسی این کار مهم است. برای ما، شاخص اصلی میزان فروش شرکت‎ها است .البته ما در ارزیابی خود مجموعا 33 شاخص داریم که یکی از آن‎ها فروش است. این 33 شاخص، تماما اقتصادی و مالی هستند ، نکته ظریفی که در اینجا وجود دارد که نوعا باعث سوء تفاهم بعضی‏ها می شود، این است که برخی تصور می‎کنند که این شاخص‎ها باهم ترکیب می‎شوند که اینطور نیست. در این مدل مانند فورچون، شاخص‎ها مستقل و جدا از هم هستند.اگرشاخص اصلی و مهم "فروش" را در نظر بگیریم، این شرکت ها براساس شاخص فروش "رنک" می شوند . شاخص‎های دیگر هم داریم مثل سود ، دارایی ، تعداد کارکنان ، صادرات و .... شرکت ها براساس این شاخص ها نیزرتبه بندی می شوند و این‎شاخص ها با هم ترکیب نمی شوند. یک شرکت مثلا ممکن است که در شاخص فروش، رتبه 10 را داشته باشد، ولی در شاخص سود آوری رتبه  50 و در یک شاخص دیگر مانند بهره وری در رتبه 80 باشد. این نکته در روش‎شناسی مهم است. چرا که در برخی از رتبه‎بندی‎های دیگر، روش آنها این است که یک تعداد متغیر و شاخص را دارند و با هم ترکیب می شوند و نهایتا به یک شرکت یک رتبه یا یک امتیاز داده می شود . جایزه تعالی سازمانی که آن هم توسط سازمان مدیریت صنعتی انجام می‎شود، مبتنی بر مدل EFQM است که بر اساس شاخص‎های مختلف شرکت ارزیابی می‎شود و نهایتا به شرکت یک امتیاز داده می شود که سقف امتیاز آن 1000 امتیاز است . برای مثال می‎گویند این شرکت امتیازش 650 و شرکت دیگری 500 است. این یک مدل ارزیابی است.روش IMI-100 یا فورچون این گونه نیست.
تفاوت شاخص‎های ارزیابی در ایران با مدل جهانی فورچون چیست؟
روش در این دو رتبه بندی یکسان و رتبه بندی های مشابه ، یکسان است ولی تعداد شاخص های مورد ارزیابی متفاوت است ما در رتبه‎بندی IMI-100 با یک شاخص شروع کردیم و در سال های بعد ، تعداد شاخص ها را افزایش دادیم و در سال های اخیر به 33 شاخص رسیدیم. در واقع،  رتبه بندی را  به ‎تدریج و از جنبه های مختلف توسعه دادیم. جالب این است که فورچون، 14 شاخص را مورد ارزیابی قرار می‎دهد. شاخص اصلی که در آن 500 شرکت برتر را معرفی می کند، فروش( درآمد ) است. در رتبه بندی ترکیه هم تعداد شاخص‎ها از رتبه بندی IMI-100 کمتراست. از اینرو باید گفت دررتبه بندی IMI-100 ، بیشترین تعداد شاخص ها را داریم و می توان گفت بیشترین خروجی را در رتبه بندی
IMI-100 داریم. نه رتبه بندی امریکا این تعداد شاخص را دارد و نه رتبه بندی در دیگر کشورها .
من معتقدم که یک کار حرفه‎ای این است که بطور مشخص بگوید این طرح چه‎ کاریا کارهایی را انجام می دهد و چه کاریا کارهایی را انجام نمی دهد. دامنه و قلمروی کار تا کجا است؟  برخی از کارهایی که به عنوان رتبه بندی‎ در کشورانجام می شوند این رویکرد را ندارند .
روش بررسی و مشخص نمودن رتبه‎ها تا چه میزان دقیق و علمی و قابل اتکاست؟
نکته مهم روش شناسی این است که شاخص‎های رتبه بندی IMI-100  شاخص‎های کمی(مقداری) هستند و این موضوع، IMI-100  را از بقیه رتبه‎بندی‎ها متمایز می‎کند. ما اطلاعات را از صورت‎های مالی حساب‎رسی شده شرکت‎ها استخراج می‎کنیم. یعنی مستند‎ترین اطلاعات شرکت را که حسابرس قانونی آن را بررسی کرده اخذ می‎کنیم . شرط ما در قبول اطلاعات از شرکت‎ها، دارا بودن مهر تائید حسابرس روی صورتهای مالی و تصویب مجمع عمومی شرکت است.
بسیاری از این شرکت‎ها در بورس هستند. بورس هم اطلاعات شرکت را کنترل کرده و در سامانه کدال قرار داده است. در این رتبه بندی، ارزیاب قضاوت نداشته و ممیزی صورت نمی‎گیرد. رتبه‎های شرکت ها توسط نرم‎افزار تعیین می‎شود وهیچ قضاوتی توسط گروه مجری رتبه بندی صورت نمی گیرد. در این 21 سال، ورود اطلاعات دقیق و بدون خطا بوده است. رایانه، رنکینگ را مشخص کرده و خروجی را به ما می‎دهد. از این‎رو، تشکیک در رتبه شرکت ها موضوعیت ندارد.
شفافیت حداکثری در این رتبه بندی، موجب اعتماد شرکت‎ها می‎شود، چیزی که درسایر ارزیابی ها و رتبه بندی ها در ایران کمتر دیده می شود.
دستاوردها و نتایج این رتبه‎بندی چیست؟
با رتبه‎بندی شرکت‎های بزرگ کشور، تصویری از اقتصاد بنگاهی کشور به دست می‎آوریم. وقتی نتایج کنار هم قرار داده می‎شوند،به عنوان مثال متوجه می‎شویم که بالاترین میزان درآمد مربوط به کدام شرکت‎ها است. می‎توانیم بفهمیم که کدام کسب‎و‎کارها در کشور قوی عمل کرده‎اند و مدیران و استفاده کنندگان از نتایج رتبه بندی ها می‎توانند آنها را تحلیل کنند .
با مشاهده جدول صد شرکت برتر، متوجه می‎شوید رشته هایی مانند حوزه بانک ، پتروشیمی ، فراورده‎های نفتی، خودرو سازی و چند حوزه دیگر قوی هستند و یا مثلا نشانی از صنعت نساجی نمی بینید . در حالی که در شرکت های بزرگ ترکیه، صنعت نساجی حضور بسیار قوی دارد.
در رتبه بندی IMI-100، آثار ناشی از شکل‎گیری و رشد کسب ‎و‎کارهای استارتاپی  دیده می‎شود؟
اینگونه شرکت‎ها در مراحل اولیه شرکت‎های کوچکی هستند. این‎ها با وجود رشدشان، در حدی نبوده‎اند که درفهرست 500 شرکت بزرگ قرار گیرند.رتبه‎بندی کنونی ناظر به فعالیت سال گذشته بنگاه‎ها است.به نظر می‎رسد در ادامه کار این کسب ‎و‎کارها و تجاری شدن فعالیت‎هایشان، در سال های آتی بتوانند در این فهرست قرار بگیرند.
چه شد که از 100 شرکت به 500 شرکت رسیدید؟
ما در سال اول یعنی 21 سال پیش، کار را با یک شاخص و انتخاب 100 شرکت از میان مشارکت کنندگان شروع کردیم. در ادامه ، تعداد شاخص‎ها را به 33 شاخص افزایش دادیم. انتخاب و معرفی شرکت‎ها هم به 500 شرکت رسید تا امکان مقایسه با 500 شرکت رتبه بندی های مشابه در دیگر کشورها فراهم شود .
در روند رشد این رتبه بندی، هر سال به شمار شرکت‎ها برای حضور در رتبه‎بندی اضافه شد. در سال اول، خروجی کار، تنها یک فهرست صد تایی بود ولی در سال های بعد، تعداد شرک تها به تدریج افزایش یافت ونهایتا به 500 شرکت رسید . انتشار گزارشات سالانه فارسی و انگلیسی و انتشار کتاب تحلیل عوامل موفقیت از نگاه مدیران بنگاه ها تحت عنوان کندوکاو عوامل برتری و انتشار ویژه‎نامه شرکت های برتردر ماهنامه تدبیر سازمان از جمله خروجی‎های کار در سال های اخیر است.
حضور شرکت‎ها در فرآیند رتبه‎بندی اختیاری است؟
این نکته که حضور در فرآیند رتبه بندی اختیاری است، مهم است. شرکت ها هیچ الزامی برای حضور ندارند و این نشان می‎دهد که این حضور برای شرکت‎ها  دستاوردهایی  دارد. مانع برای حضور، عدم شفافیت است.این که این تعداد شرکت در این رتبه بندی حضور پیدا می کنند از نظر ما موفقیت به حساب می آید. از رشد مشارکت علی‎رغم برخی موانع و نقدها، می توان این نتیجه را گرفت که اقتصاد ما در جهت شفاف‌تر شدن در حال حرکت است.
از جانب ما فقط یک محدودیت برای حضور شرکت ها وجود دارد و آن این است که شرکت نباید انحصار قانونی داشته باشد .
با توجه به این که سابقه فعالیت خود شما در سازمان مدیریت صنعتی به " IMI-100" گره خورده است و عمده فعالیت‌های شما به این بخش معطوف می شود و با توجه به اینکه نزدیک به 21 سال عهده‎دار مدیریت این پروژه هستید، چه توصیه‌ای برای شرکت‌ها و بنگاه‌های اقتصادی دارید؟
شروع و توسعه این رتبه بندی در سازمان مدیریت صنعتی با مساعدت مدیریت سازمان وهمکاران و کارشناسان بوده است و ما پیوسته از آن مراقبت کرده ایم. تداوم و پایداری کارها بسیار مهم است و به این بستگی دارد که مدیر آن پروژه طی مدت طولانی آن را مدیریت کرده باشد. در واقع مدیریت او پایداری داشته باشد و این نکته ای است که قابل توصیه است.
در بررسی هایی که دردوره های مختلف تدوین و انتشار کتاب "کند و کاو عوامل برتری" داشته ایم فهمیده ایم که تعداد شرکت‌هایی که مدیریت پایدار داشته‎اند، اندک بوده است. شرکت‌هایی که مدیریت پایدار داشته اند، عملکردشان بسیار خوبتر بوده است. ثبات و ماندگاری درایجاد برند موثر است و اصولا برند اینگونه ساخته می شود. اگر ما ادعا می‎کنیم که  " IMI-100" در میان رتبه بندی‌ها فراگیرترین رتبه بندی در کشور است ، بخشی از آن، به دلیل همین ثبات مدیریت بوده است.
به غیر از بحث ثبات در مدیریت،آیا میتوانیم این توصیه را نیز بکنیم که شرکت‌هایی که در رتبه‎بندی حضور پیدا نمی کنند و خود را به این چالش نمی کشند می توانند دچار زیان شوند؟
برخی شرکت‎ها اعم از دولتی و خصوصی، از رتبه‎بندی می‎گریزند. این مساله می‎تواند دلایل مختلفی داشته باشد. برخی مدیران عامل به دلیل افت عملکرد شرکت در سال مورد بررسی ، به عدم شفافیت روی می آورند .تصور من این است که مجامع شرکت‌ها و هیات مدیره‎ها باید در این زمینه نقش ایفا کنند. ممکن است که مدیرعامل یک شرکت به دلیل افت آن شرکت در یک سال خاص ترجیح دهد که در آن سال اطلاعاتی را ارائه ندهد و در رتبه بندی شرکت نکند اما نقش نهاد بالاسری یعنی مجمع شرکت، مهم است و این خواسته را داشته باشد که با حضور شرکت در این رتبه بندی،  عملکرد شرکت مورد بررسی و مقایسه قرار گیرد.
نکته دیگر در خصوص عدم حضور این است که گاهی شرکت‌ها دوست ندارند بزرگ بودنشان مشخص شود.عده ای این تصور را دارند که اگر بزرگ بودنشان دیده شود ممکن است  برایشان مشکلاتی به وجود بیاید که نقش حاکمیت در این زمینه و در ایجاد بسترهای امن موثر است.
در واقع نگرشی که درباره شرکت‌های بزرگ و سرمایه‌های زیاد در بعضی کشورهای پیشرفته وجود دارد، در اینجا متفاوت است و عده‎ای سعی می کنند با عدم حضور در چنین عرصه‎هایی، این مساله را پنهان کنند.
وقتی شرکت‎ها خواستار حضور در ارزیابی و مقایسه هستند، یعنی اعتماد دارند، چرا که صورت‎های مالی‎خود که حساس‎ترین اطلاعات شرکت است را در اختیار ما می‎گذارند. از سوی دیگر، اگر شرکتی نخواهد به هر دلیلی در رتبه‎بندی شرکت کند، به معنای تمایل برای افشا نشدن اطلاعات و یا عمومی نشدن آن است.
در پایان اگر نکته دیگری مدنظرتان است بفرمائید
فکر می‎کنم نکات بسیار خوبی مطرح شد. اما نکته ای که می‎خواهم بگویم، این است که گاهی اوقات از ما می‌پرسند که چرا فقط شرکت‌های بزرگ را ارزیابی می‎کنید، در صورتی که شرکت‌های کوچک نیز مهم هستند.
در پاسخ باید بگویم که هرچیزی را باید در حد خودش و جای خودش برایش اهمیت قائل شویم . بله شرکت‌ها و کسب و کارهای کوچک مخصوصا در امر اشتغالزایی بسیار موثرند. اما ضریب تاثیر شرکت‌های بزرگ در اقتصاد ملی بیشتر است. آماری که تولید می کنیم این را ثابت می کند. نکته مهم این است که بسیاری ازشرکت‌های کوچکتر در زنجیره تامین شرکت‌های بزرگ قرار دارند و اگر شرکت مادر و بزرگ‌تر دچار مشکل شود، تمام این شرکت‌های کوچک‌تر و زیر مجموعه دچار مشکل خواهند شد. شرکت‌های کوچک نیز در جوامع صنعتی در پیوند با شرکت بزرگ تعریف می شود.
با این مفروضات، هدف و دستورکار ما این بوده است :" رتبه بندی شرکت‌ها از نطر میزان اثرگذاری در اقتصاد ملی" . برای مثال اقتصاد آمریکا یک اقتصاد آزاد و باز بوده وحمایت و یارانه در آن کم است. حدود یک دهه پیش که بحران اقتصادی در آمریکا ایجاد شد، "جنرال موتورز" دچار مشکل گردید و در آستانه ورشکستگی قرارداشت.با اینکه دراقتصاد آن‌ها، قاعده این است که نباید حمایتی انجام شود، اما دولت از آن شرکت حمایت کرد تا به ورشکستگی نرسد. بعد از آن حمایت، این شرکت دوباره سرپا شد و از آن وضع نجات پیدا کرد. علت این بود که اگر این مجموعه بزرگ ورشکست می شد، رکودی ایجاد می کرد که به بقیه کسب و کارها نیز سرایت می کرد و این است که شرکت‌های بزرگ بسیار حائز اهمیت هستند.
اگربه فهرست رتبه‎بندی "فورچون گلوبال" که در آن 500 شرکت بزرگ جهان حضور دارند، نگاه کنیم و سهم کشورها در این فهرست را مورد توجه قرار دهیم . اگر جمع درآمد این 500 شرکت را در نظر بگیریم، سهم آمریکا 29.6 درصد است که رتبه نخست را دارد و در رتبه‌های بعدی چین، ژاپن، آلمان، فرانسه و بریتانیا قرار دارند.سهم بقیه کشورها در آن فهرست 500 شرکتی، تنها 22 درصد است. از طرف دیگر، اگر رنکینگ کشورها ازنظرتولید ناخالص داخلی (GDP ) بررسی کنیم متوجه می شویم که کشورهای نام برده در GDP نیز دررتبه‌های نخست هستند. این نشان می دهد کشورهایی که شرکت‌های بزرگ دارند اقتصادشان نیز در رتبه‌های بالا قرار دارد .آن هدفی که ما از رتبه بندی داریم این است که شرکت‌هایی را که بیشترین تاثیر را در اقتصاد ملی دارند معرفی کنیم.
آیا هیچ شرکتی از فهرست شرکتهای IMI-100 در فهرست فورچون جهانی قرار می گیرد؟ در فهرست 500 شرکت بزرگ آمریکا چطور؟  
با توجه به میزان درآمد شرکت های بزرگ فهرست IMI-100 هیچ شرکت ایرانی در فهرست فورچون جهانی قرار نمی گیرد ولی میزان درآمد چند شرکت فهرست IMI-100 به اندازه ای است که بیرون از فهرست 500 شرکت بزرگ آمریکا قرار نمی گیرند . به این معنی که این شرکت های ایرانی از نظر درآمد از برخی شرکت های آمریکایی بزرگتر هستند .

-->
 

دیدگاه شما

0
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.